با عشـق و علـاقه، آن مانتوی فیـروزه ای را که تازه برای مهـمانی خـریده ام می پوشم. روسریِ سورمه ایم را که در آن ترمه دوزی های آبی لاجوردی است، از داخل کمد بر می دارم و آن را لـبـنانی می بـندم. بهترین لباس هایم را پوشیده ام. همیشه همین جور است هر وقت لباس تازه ای می خرم اولین جایی که می پوشمش حـرم توست تا به خیال خودم آن را متـبرک کنـم. با ذوق و شـوق سوار ماشین می شویم و راه می افتـیم سویِ حـرم عمه جان! این لفظِ صمیمی را اولین بار از پدرم شنیدم که به شما می گفت عمه جان! ارادت او نسبت به شما به مـا هم منتقل شد و ما هم شما را عمه جان صدا می زنیم. به سمت پارکینگ شرقیِ حرم حرکت می کنیم. از دور گنـبد و گلدسته هایِ زیبایتان پیداست. چشمانم با دیدن گنبد باصفایتان برق می زند و بی اراده لبخندی بر لبم می نشیند. زیر لب سلامی می دهیم. “السلام علیک یا فاطمه المعصومه یا بنت موسی بن جعفر".
ماشین را پارک می کنیم و از میان هیاهوی دست فروش ها، راهی حرم می شویم. قدم هایمان را به نشانه ادب آرام و شمرده بر می داریم. بعد از وارسی وسایل مان، وارد حرم می شویـم. نمی دانم چرا؟ اما من هم مثل همه به سمت درب ورودی می روم و بر آن بوسه می زنم. دو قدمِ دیگر بر می دارم. و این منم و گنبد زیبایتان از نزدیک تر. دوباره سلام می کنم. صحنِ آینه کاری شده ی روبرویم مسحورم می کند. معطل نمی کنم و از همان صحن وارد قسمـت بانوان می شوم. “به سمت ضریح” بارها و بارها این مسیر را آمده ام و این تابلو را دیده ام اما باز هم برایم تازه است. به ضریح که می رسم چشم هایم پر از اشک است. دوباره سلام می دهم. برایم لذت بخش است این سلام ها. یک گوشه خالی در اطراف ضریح پیدا می کنم و می روم آن جا می نشینم. خیره بر ضریح ات به کریمه بودنت فکر می کنم. به آن روزهایی که خواهرم به امید همسایه شدنـت هر روز زیارتتان را می خواند و دعایش مستجاب شد. به آن روزهـایی که برا حل شدن مشکلم پیش شما می آمدم و مشکلم بر طرف شد. کرامت خاندان شما بی انتها است. خادم ها مشغول راهنمایی زوار هستند. یعنی می شود من هم روزی خادم حرم تان بشوم؟ دل کندن از این حریم سخت است اما وقت نماز است. خودم را به شبستان امام خمینی می رسانم و میان صف های جـمـاعت جا می گیرم و قامت می بندم. چه زیارت دلنشینی عمه جانم. آمده بودم تولدتان را تبریک بگویم. اما دلتنگی است دیگر! شب تولدتان هم به جای تبریک، درد دل کردم.
عمه مهربانم
تولـدت مبارک
نرجس سادات حقایقی